استیو جابز مرد تکرار نا شدنی

 

این روز ها کتاب زندگی نامه استیو جابز را میخوانم

هرگز فکر نمیکردم مردی به این بزرگی در این دنیا وجود داشته باشد

شبی مرموز و رؤیائی

زمین و آسمان مکه آن شب نور باران بود

و موج عطر گل در پرنیان باد می پیچید

امید زندگی در جان موجودات می جوشید

هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود

شبی مرموز و رؤیائی

به شهر مکه مهد پاک جانان دختر مهتاب می خندید

شبانگه ساحت" ام القری" در خواب می خندید

ز باغ آسمان نیلگون صاف و مهتابی

دمادم بس ستاره می شکفت و آسمان پولک نشان می شد

صدای حمد و تهلیل شباویزان خوش آهنگ

به سوی کهکشان می شد

دل سیاره ها در آسمان حال تپیدن داشت

و دست باغبان آفرینش در چنان حالت

سر " گل آفریدن" داشت

شگفتی خانه " ام القری" در انتظار رویدادی بود

شب جهل و ستمکاری

به امید طلوع بامدادی بود

سراسر دستگاه آفرینش اضطرابی داشت

و نبض کائنات از انتظاری دم به دم می زد

همه سیاره ها در گوش هم آهسته می گفتند

که : امشب نیمه شب خورشید می تابد

ز شرق آفرینش اختر امید می تابد

.

.

.

یکی مرد عرب اما بیابانگرد و صحرائی

قدم بگذاشت در " ام القری" وین شعر را برخواند

که ای یاران مگر دیشب به خواب مرگ پیوستید؟

چه کس دید از شما آن روشنای آسمانی را؟

که دید از مکیّان آن ماهتاب پرنیانی را؟

زمین و آسمان مکه آن شب نور باران بود

هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود

بیابان بود و تنهایی و من دیدم

که از هر سو ستاره در زمین ما فرود آمد

به چشم خویش دیدم ماه را از جای خود کندند

ز هر سو در بیابان عطر مشک و بوی عود آمد

بیابان بود و من اما چه مهتاب دلارائی!

بیابان بود و من اما چه اخترهای زیبائی

بیابان، رازها دارد

ولی در شهر، آن اسرار، پیدا نیست

بیابان نقش ها دارد که در شهر آشکارا نیست

کجا بودید ای یاران؟

که دیشب آسمانی ها، زمین مکه را کردند گلباران

ولی گل نه، ستاره بود جای گل

زمین و آسمان مکه دیشب نور باران بود

هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود

به شعر آن عرب مردم همه حالی عجب دیدند

به آهنگ عرب این شعر را خواندند و رقصیدند:

کجایی ای عرب ای ساربان پیر صحرائی؟

کجائی ای بیابانگرد روشن رأی بطحائی؟

که اینک بر فراز چرخ ، یابی نام" احمد" را

و در هر موج بینی اوج گلبانگ محمد را

محمد" زنده و جاوید خواهد ماند

محمد تا ابد تابنده چون خورشید خواهد ماند

جهانی نیک می داند

که نامی همچو نام پاک پیغمبر مؤید نیست

و مردی زیر این سبز آسمان همتای احمد نیست