قافله
قافله
من ازاين قافله صد سال جدا خواهم شد
من ازاين كشمكش وگير وبدار
واز اين كربت وقربت
واز اين ظلمت و وحشت
بخدا سيرشدم
بخدا خسته از اين وضع ملال آور روز
واز اين سردي شب هاي هرات
بخدا سير شدم
من وآن كشفك وزاغ سياه
عهد ها داريم
من وآن كوزه سيار زمي
گفته ها داريم
من اگر راست بگويم تو حقيت بشنو
بخدا زين همه آبادي وبرج هاي بلند
واز اين كيبل واين برق وبخار
بخدا سير شدم
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۱۲/۱۲ ساعت 10:57 توسط سید شکیب زیرک
|